
شکرگزاری، سپر من در طوفان زندگی شد!
گاهی ما با نیت ساختن، قدم در مسیرهایی میگذاریم که در ظاهر همهچیز را به هم میریزند.
در لحظاتی که فکر میکنیم داریم پیشرفت میکنیم، زندگی ناگهان با یک موج از تغییرات و تنشها روبهرویمان میکند.
اینجاست که خیلیها فکر میکنند “نکنه راه رو اشتباه اومدم؟” اما گاهی، این تلاطمها نشونههای پاکسازی و رهاییاند…
اگه شکرگزاری نبود، معلوم نبود الان زندگیم کجا بود… : کد دستاورد ۱۲۲۳۵۴#
سلام خانم فرهمند، وقتتون بخیر باشه.
من سه دوره شکرگزاری از اسفندماه انجام دادم، فروردین و اردیبهشت، که آخرای شکرگزاری رو مواجه شدم با این شکرگزاری که شما تو تلگرام گذاشتین و اون رها کردم، و اومدم سراغ این شکرگزاری که از اول انجام بدم.
ولی به یکباره دیدم واقعا زندگیم از اینرو به اونرو شد؛ یعنی اینکه چیزهایی تو زندگیم تجربه کردم با همسرم که یه بدخلقی ازش دیدم که تا حالا تو این چند ساله ندیده بودم.
یه چندتا اتفاق دیگه هم افتاد برام و منم گفتم: خدایا چرا اینجوری شد با اینهمه شکرگزاری؟
ولی یه نکتهای که داشت، این بود که من تونستم خودم جمع و جور کنم.
یعنی اگه من آدم قبل از شکرگزاری بودم، با این برخوردی که همسرم داشت، شاید کارم به طلاق کشیده میشد، شاید خیلی اتفاقای دیگه میافتاد، خیلی اتفاقهای ناجورتر…
یعنی بیشتر خودم شاید اذیت میکردم، حالا با گریه و زاری و خیلی چیزای دیگه.
ولی این سری خیلی تونستم خودم نگه دارم، جوابش ندم، خودم سریع جمعوجور کردم، بهخاطر خودم، بهخاطر روحیه خودم که تونستم،
خیلی خوشحال بودم که موفق شدم تا اینجای کار، که با این شکرگزاریها حال دلم خوب نگه دارم.
تحلیل روانشناسی و علمی:
ورود به مسیر شکرگزاری، برخلاف ظاهر سادهش، تأثیرات عمیقی بر ذهن و سیستم عصبی ما داره.
تحقیقات علوم اعصاب نشون دادن که تمرین شکرگزاری باعث فعال شدن بخشهایی از مغز مثل قشر جلوی پیشانی و هستههای پاداش میشه.
این یعنی، مغز ما یاد میگیره در بحرانها هم دنبال معنا و راه نجات بگرده، نه فقط واکنش احساسی نشون بده.
وقتی در این متن، راوی اشاره میکنه که با وجود رفتارهای سخت از همسرش تونست خودش رو کنترل کنه، نشوندهنده قدرت ذهن تربیتشده در مسیر شکرگزاریه.
در واقع، اون تونسته بین “احساس” و “واکنش” فاصلهای سالم ایجاد کنه؛ چیزی که در روانشناسی بهش میگن پاسخ آگاهانه بهجای واکنش آنی.
از طرفی، تغییرات ظاهرا ناخوشایند که بعد از شکرگزاری در زندگی خودجو اتفاق افتاده، کاملا با یکی از اصول رواندرمانی و رشد فردی هماهنگه:
وقتی درون ما تغییر میکنه، جهان بیرونی هم باید خودش رو با اون هماهنگ کنه؛ حتی اگه اولش با تنش همراه باشه.
این یعنی ورود به مسیر آگاهی، گاهی اول از همه چیزهایی رو از زندگیمون حذف میکنه که مانع رشد واقعیمون بودن.
جمعبندی :
وقتی این متن رو خوندم، دوباره ایمان آوردم به قدرت واقعی تغییر از درون.
اینکه حتی اگه دنیا علیهمون بشه، اگه ما حال درونمون رو خوب نگه داریم، همهچیز آرام آرام سر جاش قرار میگیره.
این نوشته نهتنها یک روایت ساده نیست، بلکه سندی زندهست از اینکه شکرگزاری واقعی، یعنی در سختترین لحظات هم بتونی خودت رو نگه داری، نجنگی، نگریزی،
فقط آروم بمونی و بدونی که آرامش، از درونت شروع میشه و این یعنی بزرگترین پیروزی یک انسان.
شکرگزاری، تونسته تا حالا تو رو از یک تصمیم اشتباه نجات بده؟ خیلی خوشحال میشیم برامون کامنت بزارین.